این بازه تنوع نسبتا خوبی داشته و از انواع هاچ بک گرفته تا سدان و شاسی بلند در آن حضور دارند که البته این امکان به لطف محصولات کشور دوست و برادر چین فراهم شده است!
بیشتر خودروهای حاضر در این بازه چینی هستند و در حال حاضر محصولی با برند وطنی در آن دیده نمی شود. در کنار چینی ها، اروپایی ها هم با برند رنو در این محدوده حاضر هستند که البته در داخل مونتاژ می شوند. گزینه های موجود را در کل به دو قسمت تقسیم کرده و به صورت جداگانه به هر دسته خواهیم پرداخت.
دسته اول خودروهای کراس اوور
در حال حاضر لیفان X60 تنها کراس اوور صفر کیلومتر حاضر در این رده قیمتی به حساب می آید، اما اگر کمی به عقب برگردیم، ام وی ام ایکس 33 (قبل از فیس لیفت) نیز در این رده جای می گرفت، همچنین با بودجه ای اندکی بیش از 60 میلیون تومان، چانگان CS35 (با قیمت 62 میلیون تومان) نیز در این رده عرضه می شود.
ضمن اینکه ممکن است مدل دستی چانگان CS35 نیز در صورت عرضه قیمتی کمتر از 60 میلیون داشته باشد، از این رو برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد این خودرو می توانید به معرفی و تست و بررسی چانگان CS35 مراجعه فرمایید.
لیفان X60
خودروساز نسبتا نوپای چینی با همراهی شریک ایرانی خود یعنی کرمان موتور حضوری نسبتا پر رنگ در کشور دارد. این کمپانی پس از عرضه سدان های 520 و 620 شانس خود را با یک شاسی بلند کوچک در بازار ایران امتحان کرد.
این خودرو X60 نام گذاری شده و در نگاه اول به نمای جلو، نسل قبلی هیوندای سانتافه در ذهن تداعی می شود. این خودرو اگر چه طراحی خیره کننده ای ندارد اما در مجموع قابل قبول بوده و می توان با ظاهر آن کنار آمد.
هر چند شکل و گرافیک چراغ های عقبی می توانست بهتر از این باشد. در بخش فضای داخلی وضعیت نسبتا بهتر بوده و تعادل خوبی بین طراحی، کیفیت مواد به کار رفته و البته قیمت وجود دارد.
لیفان X60 در بخش قوای محرکه به یک موتور 1.8 لیتری با 133 اسب بخار قدرت و 168 نیوتن متر گشتاور مجهز شده است.
توان این پیشرانه کم حجم برای جابجایی وزن 1330 کیلوگرمی خودرو کمی ناکافی به نظر می رسد، حال این را هم در نظر بگیرید که در یک مسافرت خانوادگی وزن این خودرو تا حدود 1700 کیلوگرم هم بالا خواهد رفت که در این صورت قدرت کم موتور بیش از پیش خود را نشان داده و خودرو کمی تنبل احساس خواهد شد.
البته بازده موتور بسیار خوب است و در صورت نصب بر روی یک سدان سبک تر می تواند چالاکی و شتاب بهتری به ارمغان بیاورد. این پیشرانه با مصرفی در حدود 10 لیتر در سیکل ترکیبی از بسیاری از خودوهای داخلی کم مصرف تر بوده و نمره قبولی در این مورد دریافت می کند.
شاسی بلند لیفان در قبال بهای پرداختی حدود 52 میلیون تومان کیفیت قابل قبولی ارایه می کند و برای آنهایی که دوست دارند با کمترین قیمت قدبلندتر از بقیه به نظر برسند، جزو معدود انتخاب هاست.
البته در بخش بازار دست دوم این خودرو افت نسبتا زیادی دارد و چنانچه نگاه سرمایه ای به اتومبیل خود دارید، بهتر است به سایر گزینه ها فکر کنید.
مشکل دیگر به ضعف بسیار رایج مجموعه دیسک و صفحه لیفان X60 مربوط می شود که نارضایتی مالکان را در پی داشته، کیفیت کم در دوام کوتاه مدت و عدم کشش خودرو برای پیمودن مسیر های پر شیب خود را نشان می دهد.
گفتنی است که این مدل در آستانه حذف از خطوط تولید قرار گرفته و به زودی با مدل گیربکس اتوماتیک X60 (با قیمت احتمالی بیش از 60 میلیون تومان و مجهز به گیربکس CVT) جایگزین خواهد شد.
از این رو افت قیمت بیشتر برای مدل های دستی دور از ذهن نیست.
دسته دوم خودروهای هاچ بک کراس
در چند ماه اخیر نسل جدیدی از خودروهای هاچ بک در جهان و ایران معرفی شده اند که اصطلاحا هاچ بک های ارتفاع یافته محسوب می شوند.
خودروهایی که اندکی از هاچ بک های عادی بلند قامت ترند و فاصله بیشتری با زمین دارند اما در عین حال از نظر مشخصات فنی و ابعاد و اندازه یک هاچ بک تمام عیار به حساب می آیند.
خودروهایی مثل ساندرو استپ وی و رنو کپچر در این رده قرار می گیرند و چینی ها نیز در یک سال اخیر چندین محصول در این رده را به بازار معرفی کرده اند.
لیفان X50
X50 که در واقع یک خودروی کراس اوور محسوب می شود، یکی از جدیدترین محصولات لیفان در بازار داخلی است. این خودرو در نمای جلو شباهت انکار ناپذیری با اوپل زافیرا B دارد.
در نمای عقب هم طراحان لیفان به یک کپی پیست ساده از آلفا رومئو جیولیتا بسنده کرده و زحمتی بابت انجام تغییراتی اندک به خود نداده اند.
با این حال X50 از پیکره عامه پسندی برخوردار بوده و نمی توان به ظاهر آن خرده چندانی گرفت. در نمای داخلی نیز طراحی این اتومبیل به دلیل متفاوت بودن حداقل برای مشتریان ایرانی جذاب بوده و بهتر از نمونه های داخلی ارزیابی می شود.
فضای کابین نیز مناسب خانواده ها بوده و کمبودی از این جهت احساس نخواهد شد.
لیفان این کراس اوور خود را به یک موتور 1.5 لیتری مجهز کرده که توانایی تولید 102 اسب بخار قدرت و 133 نیوتن متر گشتاور را دارد. با احتساب وزن 1175 کیلوگرمی، این موتور نخواهد توانست چالاکی چندانی را برای X50 فراهم کند.
حال اگر وزن 4 سرنشین را هم به وزن خالص خودرو اضافه کنیم وضعیت بدتر خواهد شد. در رانندگی شهری که نیازی به شتاب گیری های سریع وجود ندارد، این خودرو آرام و سر به زیر احساس شده و با توجه به گیربکس CVT سواری راحت و نرمی را ارایه خواهد کرد.
البته نمونه مجهز به گیربکس دستی با وزن 1150 کیلوگرم نیز وجود دارد که عملکرد آن تفاوت چندانی با نمونه اتوماتیک ندارد. نکته ای که باید اینجا به آن اشاره کنیم این که با توجه به این پیشرانه X50 باید مصرف سوخت کمی داشته باشد (6.3 الی 6.5 طبق ادعای کمپانی) اما در عمل این چنین نبوده و گلایه هایی در این مورد از طرف مالکین مطرح شده است.
آنچنان که مصرف خودروهای تحویلی (نمونه های صفر کیلومتر و اصطلاحا آب بندی نشده) در روزهای اول به حدود 2 برابر رقم اعلامی کارخانه می رسد اما ظاهرا این مشکل با افزایش کارکرد خودرو کمرنگ می شود.
لیفان X50 با قیمتی بسیار نزدیک به برادر خود یعنی X60 در مدل اتومات 536,750,000 ریال و در مدل دستی 486,250,000 ریال قیمت گذاری شده است.
نقطه قوت این اتومبیل طراحی متفاوت و نسبتا زیبا و همچنین کابینی جادار است که آن را مناسب خانواده های ایرانی می کند.
اما از کنار نقاط منفی نیز نمی توان به سادگی گذشت؛ موتوری ضعیف و مصرف سوختی ابهام برانگیز دو عاملی هستند که می توانند مشتریان بالقوه را با شک و تردید همراه کنند.
از طرف دیگر X50 به دلیل تازه وارد بودن به کیلومترهای بیشتر دست نیافته و در بلند مدت امتحان خود را پس نداده است.
پس خرید این خودرو با ریسک همراه بوده و به نوعی تست شانس است. هر چند افرادی که به دنبال اتومبیلی قد بلند با ظاهری مشابه محصولات اروپایی هستند، انتخابی جز X50 ندارند.
سری های اولیه تولیدی این خودرو با مشکلات مونتاژی دست و پنجه نرم می کردند اما این مسائل به تدریج در حال رفع شدن هستند اما از طرف دیگر X50 این روزها با معرفی انبوهی از رقبای هم وطن خود مواجه است که کار را برای این خودرو سخت می کند.
مقایسه لیفان X50 و رنو ساندرو را می توانید از اینجا مطالعه فرمایید.
گریت وال هاوال M4
دیگر محصول چینی موجود در این محدوده که در دسته شاسی بلندها قرار می گیرد، هاوال M4 نام دارد.
این اتومبیل اگر چه سایز کوچکی دارد اما ارتفاع کف و سقف آن زیاد بوده و همانند یک خودروی شاسی بلند دیده می شود.
چنانچه این دو عامل نبود، به سادگی می شد M4 را یک هاچ بک تصور کرد! در سال های اخیر چینی ها گام های بلندی را در زمینه طراحی برداشته و محصولاتی با ظاهری عامه پسند و بعضا زیبا روانه بازار ایران کرده اند. هاوال M4 جزو این دسته بوده و طراحی قابل قبولی دارد.
در بخش داخلی وضعیت بهتر بوده و می توان گفت که M4 کابین زیبایی دارد. حضور یک نمایشگر لمسی اتفاقی است که کمتر در این محدوده قیمتی قابل رویت بوده و باید آن را به فال نیک گرفت.
اما کابین خالی از ایراد هم نیست و طبق انتظار باید به کیفیت نه چندان خوب مواد به کار رفته که مشخصه عمومی خودروهای چینی است، اشاره کنیم؛ در جای جای کابین پلاستیک خشک به کار رفته که لمس آنها همراه با احساسی ناخوشایند خواهد بود.
در بخش فنی گریت وال شاسی بلند کوچک خود را به یک موتور 1.5 لیتری با توانایی تولید 104 اسب بخار قدرت و 138 نیوتن متر گشتاور مجهز کرده است.
با در نظر گرفتن وزن 1106 کیلوگرمی و گیربکس دستی، M4 شتاب گیری های نسبتا خوبی دارد. مصرف ترکیبی این اتومبیل چیزی در حدود 7.8 لیتر در صد کیلومتر عنوان شده که در صورت صحت این ادعا رقم مناسبی برای یک خودرو در ایران است.
اما معمولا خودروسازان چینی در اقتصادی بودن محصولاتشان اغراق می کنند و از این رو بدون تست های عملی نمی توان به این اعداد و ارقام اعتماد کرد.
گریت وال هاوال M4 با قیمتی در حدود 56 میلیون تومان گران تر از رقبای لیفانی است.
کته قابل ذکر در مورد این خودرو به عدم تحویل به موقع سفارش ها توسط دیار خودرو باز می گردد. بسیاری از سفارش ها با گذشت موعد تحویل هنوز به مشتریان تحویل داده نشده و تعداد زیادی از مشتریان نیز به دلیل بدقولی از خرید این خودرو منصرف شده اند.
M4 در صورت تولید منظم و تحویل به موقع و همچنین خدمات پس از فروش مناسب می توانست موفقیتی نسبی را تجربه کند، اما وضعیت آن اکنون طوری است که خریداران خود را به یک سرنوشت مبهم دچار کرده است.
از این رو با توجه به شرایط مبهم دیار خودرو، نمی توان خرید M4 را توصیه کرد.
دانگ فنگ H30 کراس
به لطف واژه کراس، برخی مشتریان ایران خودرو در تصور تحویل گرفتن یک خودرو کراس اوور هستند اما H30 نیز مطمئنا در همین رده جای می گیرد.
اما از نظر تست و بررسی اولیه آن می توان به سیستم فنربندی فوق العاده نرم، هماهنگی نسبتا خوب موتور و گیربکس اتوماتیک (بهتر از گیربکس اصلی پژو 206) و فضای جادارتر نسبت به پژو 206 برای سرنشینان عقب اشاره کرد.
همچنین هندلینگ نسبتا ضعیف با حرکت گهواره ای بسیار زیاد، ارگونومی نه چندان جالب فضای راننده و ایمنی ضعیف در تست تصادف، از جمله مشکلات این خودرو هستند.
با تمام این موارد، چنانچه ایران خودرو بتواند کیفیت فنی این خودرو را حفظ کند، شاهد موفقیت آن در بین مشتریان خواهیم بود. به خصوص آنکه به دلیل اشتراک فنی قطعات موتور با پژو 206، مشکل کمبود قطعات این خودرو از بسیاری خودروهای چینی دیگر کمتر خواهد بود.
دسته سوم خودروهای سدان و هاچ بک
بایک سابرینا
در نگاه اول به پیکره سابرینا بدون شک یک مرسدس بنز بی کلاس در ذهن شما تداعی خواهد شد! بایک با یک فوتوشاپ نه چندان وقت گیر، B کلاس را به سابرینا تبدیل کرده و برای ایجاد تمایز تغییراتی را در چراغ های جلو و عقب داده است.
وضعیت در بخش کابین و نمای داخلی نیز به همین ترتیب است، باز هم یک کپی پیست ساده از نسل قبلی مرسدس B کلاس! این کپی کاری ها در مجموع باعث شده که سابرینا ظاهری زیباتر و بهتر از سایر خودروهای چینی موجود داشته باشد.
در این میان برای ایجاد تنوع هم که شده، فرمان سابرینا متفاوت از محصول مرسدس طراحی شده است. در بحث کیفیت مواد به کار رفته در کابین باید انتظارات خود را با قیمت پرداختی هماهنگ کرده و نام مرسدس را در این مورد خط بزنید!
البته باید اذعان کرد که کیفیت کابین با توجه به قیمت مناسب ارزیابی می شود و از بسیاری خودروهای هم وطن بهتر است.
موتور سابرینا یک نمونه 1.5 لیتری است که توانایی تولید 113 اسب بخار قدرت و 143 نیوتن متر گشتاور را دارد.
این ارقام نشان از راندمان خوب موتور داشته و با در نظر گرفتن وزن 1090 کیلوگرمی خودرو می توان شتاب و کشش قابل قبولی برای آن متصور شد. ا
ما به کار گیری یک گیربکس اتوماتیک این امر را کمی کمرنگ کرده و از هیجان رانندگی با سابرینا کاسته است. هر چند افرادی که به دنبال آرامش در رانندگی هستند از به کار گیری این گیربکس خوشحال خواهند شد.
نکته جالب توجه در بخش فنی این که موتور سابرینا ساخت کمپانی معروف میتسوبیشی و گیربکس آن ساخت شرکت ژاپنی آیسین است؛ بنابراین از لحاظ کیفیت می توان حساب ویژه ای روی بخش فنی این اتومبیل چینی-ژاپنی-آلمانی باز کرد.
سابرینا که با نام بایک E150 نیز شناخته می شود، با سواری خوب، ظاهری زیبا و پیشرانه ای با کیفیت مشخصه های لازم برای تبدیل شدن به یک خودروی محبوب در بین مشتریان را دارد.
اما عواملی وجود دارد که باعث جلوگیری از این مساله شده است؛ عواملی مثل بازاریابی ضعیف، کم کاری شرکت دیار خودرو در تحویل به موقع، خدمات پس از فروش بسیار نامطلوب و البته سرنوشتی نامعلوم برای ادامه همکاری بایک و این شرکت کوچک وطنی.
تیپ های مختلف سابرینا در دو نوع صندوق دار و هاچ بک بین 41 الی 59 میلیون تومان قیمت گذاری شده اند. نگاهی به بازار نشان می دهد که نمونه های صفر کیلومتر این خودرو با قیمتی پایین تر از قیمت کارخانه معامله می شوند و علاقه ای از سوی مشتریان هم برای خرید این خودرو وجود ندارد.
با وجود تمام مزایایی که سابرینا دارد خرید آن یک ریسک بزرگ خواهد بود و خریداران آن باید سختی های تامین قطعات یدکی و افت قیمت زیاد در بازار دست دوم را به جان بخرند.
بریلیانس H330 و H320
شریک تجاری ب ام و در چین روی به همکاری با سایپا نیز آورده تا لیست شرکای بزرگ خود را تکمیل کند.
H330 و H320 دو محصول جوان پسند این کمپانی هستند که در شرکت پارس خودرو و در مدل های دستی و اتوماتیک مونتاژ می شوند. تفاوت این دو خودرو به شکل بدنه آنها باز می گردد، H320 بصورت هاچ بک بوده و H330 بصورت صندوق دار تولید می شود.
در اولین برخورد نمونه هاچ بک سری یک ب ام و را به یاد می آورد. این مدل تنها از حیث مشخصات ظاهری به محصولات ب ام و شباهت دارد، اما در باطن هیچ ارتباط فنی ای بین ب ام و و برلیانس دیده نمی شود.
تجربه سال های اخیر در تبدیل خودروی هاچ بک به صندوقدار یا برعکس نشان داده که نتیجه چندان جالب از آب در نیامده و معمولا نسخه هاچ بک بسیار زیباتر از نسخه سدان دیده می شود.
اما این قضیه در مورد H330 و H320 صادق نبوده و اگر نگاه منصفانه ای داشته باشیم باید اذعان کنیم که هر دو نسخه هاچ بک و سدان زیبا هستند، هر چند کمی زمان می برد تا به نمای جلو عادت کنیم. بریلیانس این دو محصول خود را با ظاهری بروز و زیبا روانه بازار کرده و از این جهت نمره قبولی می گیرد.
در بخش کابین با ترکیب رنگ روشن و تیره فضای داخلی لوکس تر جلوه کرده و گران قیمت تر از بهای پرداختی به نظر می رسد، اما کمی توجه به جزییات باعث دلسردی می شود؛ چرا که جنس مواد به کار رفته در داشبورد و روکش صندلی ها چنگی به دل نزده و کیفیتی معمولی و بعضا ضعیف دارند.
داشبورد خودرو هم طراحی کاملا معمولی داشته و فرمان نیز از محصولات ب ام و الگوبرداری شده است. شاید بتوان این گونه گفت که ظاهر این دو محصول بریلیانس بهتر از کابین آنان باشد. البته در این میان نمی توان به سادگی از کنار فضای مناسب کابین و صندلی های راحت عبور کرد.
در بخش فنی هر دو خودرو از یک موتور 1.5 لیتری با توانایی تولید 103 اسب بخار قدرت و 138 نیوتن متر گشتاور بهره مند شده اند، همچنین امکان انتخاب از بین گیربکس 4 دنده اتوماتیک یا 5 دنده دستی برای هر دو مدل وجود دارد که البته برخی از آپشن ها فقط با مدل اتوماتیک قابل انتخاب هستند.
با در نظر گرفتن وزن حدود 1225 الی 1250 برای H320 و H330 توان موتور این خودروها کمی ناکافی به نظر رسیده و رانندگی از شتاب بالایی برخوردار نخواهد بود.
در صورت انتخاب گیربکس اتوماتیک این مساله نمود بیشتری پیدا کرده و هر دو خودرو تنبل احساس خواهند شد.
البته مصرف سوخت مناسب، هندلینگ خوب و پایداری بالا از مشخصه های مثبت این دو فرزند بریلیانس است که احتمالا آن هم نتیجه همکاری با باواریایی ها است.
بریلیانس H330 و H320 بسته به نوع گیربکس تقریبا بین 45 الی 55 میلیون قیمت دارند. با توجه به رقبا، طراحی خوب و مونتاژ محصولات بریلیانس در مجموعه پارس خودرو که سابقه تولید محصولات با کیفیتی را در کارنامه دارد، این دو خودرو از شانس نسبتا خوبی برای موفقیت در بازار بدون تنوع برخوردار هستند.
آنچه که باعث نارضایتی مالکین فعلی شده وجود مشکلات اساسی در خدمات پس از فروش و تامین قطعات یدکی است. همچنین ایمنی مبهم مساله ای است که می تواند به پاشنه آشیل این دو تبدیل شود.
همچنین برلیانس H320 و H330 در زمره محصولات قدیمی برلیانس قرار می گیرد و اخیرا در بازار چین با مدل تازه ای تحت عنوان H3 جایگزین شده است.
جک J5
جک یا جی ای سی که این روزها با شاسی بلند S5 روزهای خوبی را پشت سر می گذارد، نسبت به اکثر چینی های ذکر شده در این مقاله از سابقه بیشتری در ایران برخوردار است.
این شرکت با همکاری کرمان موتور سدان زیبای J5 را در دست تولید دارد.
این خودرو که امضای استودیوی پینین فارینای ایتالیا در طراحی آن دیده می شود، ظاهر جذاب و گیرایی دارد؛ طوری که اصلا به نظر نمی رسد یک خودروی چینی باشد. کلیه اجزای بدنه با یکدیگر در هماهنگی بوده و نتیجه کاملا مشتری پسند شده است.
همانند ظاهر در بخش کابین نیز J5 وضعیت نسبتا خوبی دارد. صندلی ها و حتی فرمان بر خلاف انتظار دارای روکش چرم بوده و شما را شگفت زده خواهد کرد.
نشان دهنده های پشت فرمان و داشبورد نیز طراحی قابل قبولی دارند. در کل جنس مواد به کار رفته در کابین J5 حداقل در کوتاه مدت رضایت بخش بوده و فراتر از رقبا ارزیابی می شود. با توجه به فضای مناسب، سرنشینان نیز در مسافرت ها راحت خواهند بود.
جک J5 با موتورهای 1.5 و 1.8 لیتری در بازار موجود است. نکته جالب اینکه نسخه 1.5 لیتری فقط با گیربکس دستی و نمونه 1.8 لیتری فقط با گیربکس اتوماتیک 4 سرعته عرضه شده است.
موتور 1.5 لیتری توانایی تولید 111 اسب بخار قدرت و 146 نیوتن متر گشتاور را دارد، موتور 1.8 هم که ظاهرا ساخت میتسوبیشی است و 140 اسب بخار قدرت و 160 نیوتن متر گشتاور را ارائه می دهد.
با توجه به وزن 1315 و 1355 کیلوگرمی به ترتیب برای مدل دنده دستی و دنده اتوماتیک، نباید انتظار چندانی از J5 دستی داشت؛ چرا که آن چنان پرشتاب نبوده و بیشتر مناسب رانندگی های آرام است.
نکته عجیب آنکه مدل اتوماتیک علیرغم قدرت بیشتر مزیت چندانی در شتاب گیری نسبت به مدل معمولی ندارد و تاخیر گیربکس در ارائه واکنش مناسب با انتقاداتی همراه است.
از طرف دیگر برخی عیب های جزئی مونتاژی و مصرف سوخت بالا (حدود 11 الی 14 لیتر در صد کیلومتر) از جمله دیگر موارد منفی جک جی 5 اتوماتیک محسوب می شوند.
کرمان موتور در برنامه پیش فروش تیر ماه امسال، J5 دنده دستی را به قیمت 517,100,000 ریال و J5 اتوماتیک را به قیمت 627,100,000 ریال عرضه کرده است.
پس به این ترتیب نسخه اتوماتیک از محدوده در نظر گرفته شده ما خارج می شود. J5 دستی با دارا بودن مزایایی مثل مصرف سوخت کم، طراحی زیبا و کابینی جادار و با کیفیت تر نسبت به رقبا می تواند انتخاب خوبی برای افراد خاص پسند باشد، اما اگر این افراد هوس شتاب گیری و لذت بردن از رانندگی در جاده های پرشیب را داشته باشند، شاید از انتخاب خود پشیمان شوند!
همچنین گفتنی است که به دلیل فروش اندک مدل دستی (در مقایسه با نسخه اتوماتیک) این خودرو با برخی محدودیت ها در زمینه قطعات یدکی مواجه است.
آریو
آریو، سایپا S300 یا زوتای Z300 یکی دیگر از چینی های چند سال اخیر بازار خودروی ایران است.
سایپا برای تنوع بخشیدن به محصولات خود به دنبال یک کمپانی جوان و نسبتا گمنام چینی رفته است. زوتای که در سال 2005 تاسیس شده افتخار همکاری با یک کمپانی 50 ساله را پیدا کرده و ترجیح داده روی دوش سایپا مسیر کسب تجربه را طی کند.
آریو محصول مونتاژی زوتای در سایپا، یکی نمونه کاربن کپی از نسل دوم تویوتا الیون است.
شاید این مدل از تویوتا چندان برای مخاطبین عزیز آشنا نباشد، چرا که الیون فقط در بازار داخلی ژاپن ارایه شده و اثری از آن در سایر بازارهای بین المللی دیده نمی شود.
به هر حال تقلب از روی خودروسازی مثل تویوتا باعث شده که ظاهر آریو ساده و در عین حال با چاشنی زیبایی همراه باشد.
در بخش کابین هم همه چیز همانند کابین الیون بوده و فقط فرمان از سمت راست به سمت چپ منتقل شده است! البته با مطرح شدن بحث کیفیت باید نام تویوتا را دیگر کنار گذاشته و انتظارات خود را چینی کنید.
در کل کابین آریو با کلماتی مثل آرام، نسبتا زیبا و با کیفیتی متوسط و فضای داخلی نسبتا بزرگ قابل وصف است.
در قسمت فنی آریو با دو موتور 1.5 و 1.6 لیتری وارد عرصه شده است. این موتورها که هر دو ظاهرا تحت لیسانس میتسوبیشی هستند، به ترتیب قدرتی برابر با 103 و 112 (شاید هم 127) اسب بخار تولید می کنند.
با در نظر گرفتن وزن 1275 کیلوگرمی، مسلما این قدرت خروجی در کنار فنربندی نرم امکان انجام مانور و رانندگی پرشتاب را برای جوانان میسر نخواهد کرد.
آریو با گیربکس های دستی و اتوماتیک ارایه شده است؛ نمونه اتوماتیک تعویض های نرمی داشته اما مانند سایر برادارن چینی اش کاملا کند احساس می شود.
آریو، S300 یا Z300 پس از شکست در مرحله اول قیمت گذاری که با رقمی تخیلی قدم به میدان گذاشته بود، اکنون وضعیت منطقی تری پیدا کرده و در نسخه اتوماتیک حدود 55 میلیون تومان و در نسخه دستی حدود 46 میلیون تومان قیمت گذاری شده است.
با در نظر گرفتن شرایط فعلی بازار که تنوع و کیفیت در آن حرفی نمی زند، آریو می تواند با تکیه بر مصرف سوخت مناسب، نمایندگی های متعدد سایپا در سراسر کشور و همچنین خدمات پس از فروش بهتر احتمالی نسبت به بقیه رقبا جایگاه مناسبی را از آن خود کند.
اما با این حال واکنش منفی بازار به حضور این خودرو و آمار فروش ناامیدکننده نشان از شکستی محتمل دارد. شاید تبدیل آریو به تاکسی و واگذاری آن به تاکسی رانان کمی آمار تولید و فروش کم را بهبود ببخشد!
اما از طرف دیگر تبدیل این خودرو چینی به تاکسی، ممکن است عدم رضایت رانندگان تاکسی و نابودی کامل این خودرو در بازار را در پی داشته باشد.
ام وی ام 550
ام وی ام 550 یا چری E5 دیگر سدان چینی حاضر در محدوده انتخابی ماست.
این سدان با هویتی مستقل نشان دهنده سیر پیشرفت طراحی خودروهای چینی در سال های اخیر بوده و با شعار طراحی شیک وارد میدان شده است.
ظاهر این خودرو بر خلاف سایر همتایان خود کپی به نظر نمی رسد، هر چند از برخی زوایا ناپختگی نیز در پیکره کلی خودرو دیده می شود. به هر حال نمای خارجی در مجموع قابل قبول بوده و متفاوت تر از محصولات داخلی دیده می شود.
در بخش کابین کنسول مرکزی به شکل U بوده و در ترکیب با فرمان سه شاخه جلوه ای خاص به نمای داخلی بخشیده است. نکته نه چندان جالب در این بخش نشان دهنده های بسیار ساده پشت فرمان هستند که بی روح بوده و خالی از خلاقیت و هیجان به نظر می رسد.
صندلی های چرمی نکته مثبت دیگر کابین هستند، طبق اطلاعات سایت چری صندلی راننده به گرمکن نیز مجهز شده است اما در سایت مدیران خودرو خبری از این آپشن نیست.
به لطف فاصله محوری زیاد، فضای داخل کابین مناسب بوده و در مسافرت های خانوادگی کمبودی از این بابت احساس نخواهد شد. از بعد کیفی کابین 550 در وضعیت خوبی قرار داشته و رقابت نزدیکی با J5 از این جهت دارد.
موتور در نظر گرفته شده برای ام وی ام 550 یک نمونه 2 لیتری با قدرت 139 اسب بخار و 182 نیوتن متر گشتاور است که برای جابجایی وزن 1290 و 1360 کیلوگرمی خودرو (در دو تیپ مختلف) کافی به نظر می رسد.
چری برای این محصول خود هم گیربکس دستی و هم گیربکس CVT در نظر گرفته که خوشبختانه هر دو در ایران ارایه شده است.
علی رغم توان بالا، فنربندی نرم خودرو از قابلیت های دینامیکی آن اندکی کاسته است. هر چند افراد میان سال و اعضای خانواده شاید این ویژگی را تحسین کنند.
کمپانی چری تاکید ویژه ای هم روی ایمنی E5 دارد، اما هنوز نتایجی درباره تست تصادف این خودرو در مراکز معتبر منتشر نشده است.
ام وی ام 550 در نسخه CVT با قیمتی در حدود 58 میلیون تومان گران ترین خودروی این بازه محسوب می شود.
این خودرو با آپشن های متنوعی که دارد رقیب اصلی جک J5 بوده و رقابت تنگاتنگی با نسخه اتوماتیک آن دارد. البته نسخه دنده دستی نیز با قیمتی در حدود 51 میلیون تومان رقیب مستقیم J5 دستی به شمار می رود.
550 یا E5 با دارا بودن مزایایی مثل کابین زیبا و با کیفیت، پیشرانه توانمند و آپشن های زیاد جزو انتخاب های خوب در این دسته است، اما در صورت خرید آن باید افت زیاد قیمت در بازار دست دوم را هم مد نظر داشته باشید.
تندر 90 و رنو ساندرو اتوماتیک
تندر 90 و ساندرو با دارا بودن پلت فرمی مشترک فقط در ظاهر با یکدیگر متفاوت هستند و از جهاتی می توان ساندرو را نسخه هاچ بک تندر 90 قلمداد کرد.
همان طور که تندر 90 ظاهر زیبایی ندارد، ساندرو هم علی رغم طراحی کاملا متفاوت نسبت به تندر چندان زیبا از آب در نیامده و عادت کردن به ظاهر آن نیازمند کمی تلاش و کوشش ذهنی است!
در بخش داخلی هم هر دو خودرو عینا مثل هم هستند و چنانچه در پشت فرمان تندر 90 بنشینید گویی سوار ساندرو شده اید.
پس تمام مزایا و معایب کابین تندر 90 در مورد ساندرو هم کمابیش صادق است؛ کابینی جادار و بزرگ، با صندلی های نیمکت مانند و پلاستیک خشک در قسمت های مختلف.
در بخش پیشرانه هر دو خودرو از یک موتور 1.6 لیتری با قدرت 105 اسب بخار و 140 نیوتن متر گشتاور استفاده می کنند. شاید پرداختن به بحث فنی نیز تکرار مکررات باشد، چرا که عملا این دو از لحاظ سواری بسیار شبیه هم هستند و تنها هندلینگ ساندرو بهتر از ال 90 به نظر می رسد.
تندر 90 در مدت حضور خود در ایران امتحان خود را پس داده و نتایج به دست آمده تا حدود زیادی برای ساندرو نیز صادق است.
مساله ای که در اینجا باید به آن اشاره کنیم این که نسخه دنده اتوماتیک این دو گزینه در محدوده قیمتی در نظر گرفته شده قرار می گیرند. تندر 90 اتوماتیک حدود 49 میلیون تومان و ساندرو اتوماتیک چیزی در حدود 51 میلیون تومان در بازار قیمت دارد، هر چند مدل دنده دستی ساندرو نیز با قیمتی در حدود 45 میلیون تومان معامله می شود.
نکته اساسی درباره این خودروهای اصالتا رومانیایی اینکه فلسفه بوجود آمدن تندر 90 و ساندرو و در اصل برند داچیا عبارت است از ساخت خودرویی کم هزینه و اقتصادی برای اقشار کم درآمد.
این فلسفه نشانگر آنست که اولا نباید انتظار آپشن را داشته باشید و ثانیا می توانید روی کیفیت بلند مدت و هزینه نگهداری حساب ویژه باز کنید.
البته به دلیل شرایط خاص بازار ایران این را هم در نظر بگیرید که قطعات یدکی این دو کمی گران تر از نمونه های مشابه داخلی است، اما عمر طولانی تری نسبت به رقبا دارند.
جمع بندی
آن چیزی که در انتخاب مشتریان می تواند نقشی تعیین کننده داشته باشد، انتظارات آنها از خودرویی است که قصد خرید دارند. افرادی که به دنبال خرید یک خودروی کم استهلاک و بدون دردسر با استانداردهای چند سال پیش اروپا هستند می توانند از بین ساندرو و تندر بنا به نیازها و البته سلیقه خود یکی را انتخاب کرده و کمی هم پس انداز کنند.
این را یاد آور شویم که با انتخاب هر کدام از این دو خودرو، کلمه آپشن معنایی برای مالک نخواهد داشت.
مشتریان علاقه مند به آپشن یا طراحی چاره ای جز انتخاب از بین محصولات چینی ندارند که البته باید دردسرهای رایج این خودروها و همچنین ایمنی بعضا ضعیف و افت قیمت زیاد آنها را در نظر داشته باشند.
در این بین شاید J5 دنده دستی گزینه زیباتر و بی آزارتری نسبت به بقیه باشد. هر چند نمی توان به انتخاب ام وی ام 550 نیز ایراد بزرگی وارد کرد. دوست داران شاسی بلند هم گزینه چندانی در این محدوده ندارند و شاید بهترین گزینه برای آنها همان لیفان X60 باشد که حداقل کاربردی تر از خودرویی مانند X50 ظاهر می شود.
در پایان باید به دو نکته اشاره کنیم؛ اول اینکه برخی از خودروها نظیر دنا توربو یا ام وی ام X22 و چری آریزو 5 دستی که هنوز به دست مشتریان نرسیده اند، در این بررسی لحاظ نشده اند؛ دوم هم اینکه در این محدوده خودروهای دست دوم نام آشنایی وجود دارد که در فرصت بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
به نظر شما بهترین گزینه در این محدوده کدام است؟